بعد از سال ها اومدم و کل وبلاگ و خوندم ..
چقققققققدر ایده خوبی بود این وبلاگ ...
زندگی منهای احساس ...عالی یعنی ..
شارژ تبلتم 2% .. باید برم درس بخونم
دو هفته س خر شدم درس نمیخونم ...محض اطلاع امسال کنکور دارم از نوع تجربی
بعدها بیشتر خواهم نوشت ، یهو خوشم اومد از اینجا ...
سلام..
اینروزا به سرعت میگذره..
و من هیچ حرف خاصی واسه گفتن ندارم....
یه جورایی از زندگی خسته ام...
زندگیم منهای تو شده...
رهای رهام....مث یه پرنده...
ولی از نوع غمگینش....
درد من اینه که دورو بریام درکم نمیکنن....
پدرم
مادرم...
حتی گاهی دوستام....
گاهی حس میکنم شاید این منم که باید تغییر کنم..
نمیدونم...
تو میرفتی نمیدیدی..
که من پشت سرت هستم..
تو دنبال کسی بودی...
من اما دل به تو بستم..
تو درگیر خودت بودی...
من دنبال یه راه حل..
یه راهی که برسونه
دل پاک تورو به من....
حوصله ندارم بنویسم...
نمیدونم چرا...
حوصله ی هیشکی و ندارم...
جواب هیشکی و نمیدم.....
نه دلم میخواد بشنوم....نه دلم میخواد جواب بدم...
دفترچه ارشد اومده.....منم و یه عالم کتاب که دست نخورده موندن...
حس و حالم پاییزیه پاییزیه...
کاش عشق وجود نداشت...کاش ادم عاشق نمیشد....
کاش..