...زندگی منهای تو...

دلتنگ کسی هستم که به دلتنگی من میخندد..!

...زندگی منهای تو...

دلتنگ کسی هستم که به دلتنگی من میخندد..!

باز هم لحظات تلخ..

دیروز جمعه خیلی روز بدی بود...

من و رضوان و محدثه و یلدا و حسین رفتیم بیرون...

که مثلا خوش باشیم...

که شوهر خالم زنگ زد و گفت مادربزرگ بیمارستانه...

قلبش..

خیلی بد بود....خیلی.....

تا نیمه ی شب تو بیمارستان ها بودیم..

از یه طرف اون لحظات بد تو بیمارستان...

از یه طرف هم بی مهری اطرافیان و قضاوت های بیجا...

کاش تنها بودم...که خودم باشم و خودم...

و تو کمک کردن به دیگران کسی بالا سرم نباشه و نذاره پیش برم..

متاسفم واسه این دسته از آدما...

---------------------------------------------------------------------------------------

امروز افتخار دادم رفتم دانشگاه...

حتی کلاس هم نشستم....بزن دست قشنگه رو...

کلاس تحقیق ۲ صیحانی...

هممم خوش گذشت....

همه بودن...دیداری تازه کردیم با اهل قلم...

عکس عقد نیما رو دیدم..

شخصیت خیالیم...

خیلی ناراحتم..خیلی!

نظرات 2 + ارسال نظر
دختر دروغگو شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://siiib.blogsky.com/

سلام عزیزم
وبلاگ قشنگی داری

چی چی پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.naghsheno.com

سایت فروش زیورآلات ساخت دست
بانوان ایرانی
www.naghsheno.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد